//= $monet ?>
تو برای بیرون ماندن از زندان هر کاری می کنی. اما اگر این نوع دستمزدی است که نگهبان میخواهد، مرتکب باید تمام تلاش خود را بکند. و به این ترتیب این مرد او را به خوبی فاک کرد، او را در همه موقعیت ها فاک کرد، به طوری که خود نگهبان می خواست طعم خروس او را بچشد. و پایان روی شکم او نتیجه را کامل کرد. تمام بدهی ها پرداخت شده بود. آزادی که مدتها انتظارش را می کشید آمد.
همه آنها چقدر کارساز و مترقی هستند. هیچ کس عجله ندارد و هرکس کار خود را انجام می دهد. یکی دارد بیدمشک را می لیسد، یکی در دهانش می زند و همه چیز خیلی سریع و با احساس است. دریایی از شور و خلق و خو. بلوند باهوش است، می داند دارد چه کار می کند، لازم نیست چیزی به من بگوید. بچه ها آنقدر گرسنه اند که انگار نیم سال است منتظرند و رابطه جنسی ندارند، مثل ماشین های بخار نفس نفس می زنند.
معلوم شد خریدار و دختر شباهت های زیادی با هم دارند - هر دو اهل کانادا و حتی از یک شهر هستند. اینطور که معلوم است، آنها حتی آشنایی مشترک دارند! سپس آنها به سراغ خاطرات مهمانی های جنسی در روزهای دانشگاه رفتند. چگونه می توان چنین ملاقات مهمی را بدون رابطه جنسی انجام داد؟ دختر آنقدر روشن بود که بدش نمی آمد با خروسش نزدیکتر ارتباط برقرار کند. خوش شانس برای مرد. ))
سلام. کی دیک میخواد؟