دانش آموزان وقتی به خانه معلم آمدند سر امتحان بودند. صحبت می کردند و اندام جوان لطیف خود را به نمایش می گذاشتند. سپس تصمیم گرفت هر کدام را در دهان لعنت کند، اما در همان زمان. در حالی که یکی را کباب می کرد، دیگری همیشه آنجا بود و نوازش می کرد و تشویق می کرد. مربی، به هر حال، احمق نیست - او دختران را در الاغ خود دارد، به طور مقعدی، زحمتی برای تمرین طولانی مدت ندارد.
فکر کنم عمه متوجه شد که برادرزاده اش جایی بیرون است. خوب، چه کسی دیگر در خانه او می تواند به عکس های برهنه ها نگاه کند؟ توپ های کامل و یک دیک بیرون زده، یک مرد را به ماجراجویی سوق داد. هر سگی با روشی که جوان هایش را در معرض دید قرار می داد از بین می رفت. اما این عوضی فقط منتظر آن بود. دهانش را روی پسر بزرگش گذاشت! او برای مدت طولانی در حال برنامه ریزی برای این موضوع است. من می خواهم به لعنتی او را به سبک سگ شکاف شکاف!